Thursday, October 15, 2009

هرچیزی حدی داره

یکی از تمرین های یوگا به این صورت هست که فرد قفل ذهن و زبان ش رو باز می کنه و هر چیزی رو که در لحظه به ذهنش می رسه، بی وقفه بیان می کنه. بودایی ها و یوگی ها اعتقاد به سودمند بودن این کار دارن. یکی از نتایج باورنکردنی این کار ، که البته برای افراد کمی اتفاق افتاده و اون ها هم از یوگی های فوق حرفه ای و احتمالا بودایی هم بودند، این بود که فرد ناگهان به زبانی که تاکنون صحبت نکرده بود و اصلا بلد نبود، صحبت کرد. ا

اینو برای یه دوست تعریف کردم. پرسید: "یعنی چی هرچیزی که به ذهن می رسه، پشت سر هم باید بگیم؟" گفتم که واضحه! یعنی هررررچیزی! بدون هیچ ترس و شرمی! گفت: "خب، یعنی مثلا ک...(یه واژه که به کار بردنش زشته) !! اشکال نداره؟! خب، من اولین چیزی که در این مواقع به ذهنم می رسه، اینه!" ا

این یه مثال بود و می خوام به یه چیز کلی تری برسیم. می خوام بگم که ، ا

اون چیزایی که به دلایل شخصی و فرهنگی و اجتماعی سرکوب می شن، در عمق ناخودآگاه انسان باقی می مونن و در مواقعی که موانع برداشته می شه، اولین چیزهایی هستند که بروز پیدا می کنند. در فرهنگ های مختلف تابوهایی وجود داره. و در ایران، توی مدارس ما، در فرهنگ و اجتماع ما بعضی مسائل رو که نیازی به سرکوب نداره، با تاکید بیشتری سرکوب می کنند، بدون این که به لطمات جبران ناپذیر بعدی اش فکر کنند. و همیشه هم با افتخار مدعی هستند ما فرهنگ بالاتری داریم وخودشون رو قیم مردم می دونن و ادعا می کنند خانواده و اجتماع رو سالم نگه می داریم. در صورتی که این ها همه ش ظاهره. چرا ما با وجود این فرهنگ خانواده دوستی که به ش می نازیم و باورش داریم، به هم اعتماد نمی کنیم؟ چرا حس گناه در بین مردم ما بیشتر وجود داره؟ رو چیزهای بی اهمیتی انگشت می ذارن و اون چیزی رو که حتی اصلا حس اش نمی کردی، گنده اش می کنند. مثالش: اصول اخلاقی اداری ا

7 comments:

  1. man fonte farsi nadaram sorry ama nazaram ine ke ye hokamate oligarshi afkare mardomesho sarkob mikone ta tafakor dar sath bemune va roshd nakon

    ReplyDelete
  2. زنجبیل بانوOctober 15, 2009 at 8:14 AM

    یوگی ها از این تمرین های جالب زیاد دارن .
    کاملا هم با ادامه حرفهات موافقم . ولی این خطها چی بود نوشتی ؟؟ مخصوصا انقدر ناخواناست یا باید بتونیم بخونیم و من نمیتونم؟؟

    ReplyDelete
  3. به زنجبیل بانو: کدوم خط ها؟

    ReplyDelete
  4. همونطور که خودت گفتی ، همیشه موانع باعث این میشن که آدم هاا به اون مسئله حریص تر بشن و به دلیل همین وجود تابوهای بسیار هستش که ماها حریصیم.

    ReplyDelete
  5. زنجبیل بانوOctober 16, 2009 at 10:45 AM

    ای وای به جان خودم دیروز تو این پست یه جاهاییش با یه خزی شبیه خز کوفی نوشته شده بود که اصلا نمیشد خوندش!!!
    کوشن پس؟؟
    غلت نکنم یوگی شدم چیزهایی رو میبینم که هیشکی نمیبینه !!! :D

    ReplyDelete
  6. زنجبیل بانوOctober 16, 2009 at 10:46 AM

    خز=خط
    فدای تایپ کردن هام بشم کلا!!

    ReplyDelete
  7. bebin asalak, har ch man migam bardashto darke shakhc e , dalili nadare hatman qabool ya rad beshe, midonam midoni, ;) , har jaame'eyi TabOO haasho dare, mizare v say mikone nezarat kone k ejra mishan. az zamani k jame'e shekl gereft, yaadame ke taboo mizashtan. qaanoon ta'rif mikardan. hala bazia in vasat mikhan KarE begiran. hala b ravesh haye mokhtalef. bastegi dare GondE ha ch bekhan o jame'e cheqad harfshenavii dashte bashe az HAR kac! khob? cheqad ver zadam... hame bi rabt. hame(...beee...p!!) . khosh bashi golom

    ReplyDelete