بچه های باهوش

بابابزرگ یکی که از آخوندهای قدیمی بوده، تعریف کرده بود: تو یه مجلس زنونه که به مناسبت عاشورا برگزار شده بود، مداح داشت با آه و ناله واسه درآوردن اشک زن ها مداحی می کرد و همه در حال بیهوشی بودن. تا این که مداح رسید به این قسمت که امام حسین قبل از این که بره نبرد روز عاشورا، رفت پیش زن هاش و ازشون خدافظی کرد و گفت این آخرین باریه که اونا رو می بینه و آخرین نبردشه و دیگه برنمی گرده و این حرفا. یه خانومه که تا اون موقع داشت خودش رو با گریه به کشتن می داد، گفت: آقا، امام حسین چند تا زن داشت؟؟ مداح جواب داد: خیلی!! خانومه هم اشک هاشو باز کرد و گفت :"پس خوب شد!!" (حقش بود - که دیگه برنگشت!!!!) :)) ا

*

خیلی خوشم میاد وقتی می بینم بچه های نوجوون از دوره ی راهنمایی در مورد خدا و ادیان مطالعه می کنن تا به حقیقتی که دنبالش هستند برسند. شروع می کنن کتاب های دینی رو می خونن و بعد مقایسه شون می کنن و تو مجلس های مهمونی بحث پیش می کشن و با اعتماد به نفس و با معلوماتی که پیدا کردن صحبت می کنن و بحث می کنن. البته خیلی چیزها هست که باید یاد بگیرن و باید بیشتر بخونن و در مورد همه ی ادیان و همه ی مکاتب دینی و بشری بدونن، اما واسه یه بچه ی 15 ساله خیلی خوبه که تو این درک نسبتا خوبی در مورد اسلام و مسیحیت داره و می تونه هوشمندانه - و نه صرفا از سر احساس - دین و پیامبران رو به چالش بکشه. ا

حکومت اسلامی هر چه هست و هر چه نیست، با این همه ریاکاری و خوراندن اعتقادات مزخرف به عوام و رفتار قرون وسطایی، موجب شده که بچه های ایرانی ترغیب شن در جهت آگاه شدن از حقیقت مطالعه کنن: تعداد بچه های ایرانی که در این مورد مطالعه و تحقیق می کنند خیلی بیشتر از تعداد جوون های کشورهای دیگه س که این کار رو می کنن. بچه های ما داره به سمت آگاه شدن می رن. حالا شما بیا و تمام کتاب ها رو جمع کن و اینترنت رو قطع کن و منابع اطلاعاتی رو از بین ببر، بچه ها در هر صورتی می تونن کل ذات شما رو به چالش بکشن. ا